باران انتظار
هیچکس غیر از تو نگشاید گره از کار ما
بهتر از هر کس تو آگاهی بحال زار ما
حال ما باشد وخیم و کارمان سر در گم است
رحم کن بر حال ما اصلاح فرما کار ما
ای طبیب دردمندان یک سراغ از ما بگیر
تا شفا یابد دل غمدیده و بیمار ما
عامل قرب بتو اخلاص باشد در عمل
سد بین ما و تو شد زشتی کردار ما
ما غریب و بینوا و دردمند و مضطرب
سرکشی از ما کنی آیا تو ای دلدار ما؟
روز تار و تیره تر از شام یلدا تا بکی؟
کی بپایان می رسد این روزگار تار ما؟
دست غیبی تو یابن العسکری (عج) از آستین
کی برون آید پی یاری و استنصار ما
سر کنی باید تو در زندان غیبت تا بکی؟
خون دل تا کی چکد از دیده ی خونبار ما؟
«ملتجی» داند چرا دلهای ما تاریک شد
غفلت از یاد تو کرد آخر سیه طومار ما
By Ashoora.ir & Night Skin